معنی اشاره تاکیدی

حل جدول

فارسی به عربی

اشاره

اشاره، اشر، اقتراح، بادره، تحذیر، تلمیح، رایه، رمز، قائمه الشحن


اشاره کردن

اشاره، تلمیح، حرکه، دس، دل علیه، لمح، مسکن، وکزه

فرهنگ واژه‌های فارسی سره

اشاره

نمارش، نمار

فارسی به ایتالیایی

فرهنگ عمید

اشاره

نشان دادن چیزی یا کسی با حرکت چشم یا انگشت،
با تکان دادن چشم و ابرو یا دست مطلبی را به کسی فهماندن یا به کاری فرمان دادن،
(اسم) سخن مختصر و با ایجاز،

مترادف و متضاد زبان فارسی

اشاره

استعاره، اشارت، ایما، تلویح، رمز، کنایه، گوشه، علامت، رای، نظر، امر، حکم، دستور، فرمان

فرهنگ فارسی هوشیار

اشاره

نشان دادن چیزی را


اسم اشاره

نام نمار (نمار اشاره)

فارسی به آلمانی

اشاره

Hinweis, Ratschlag [noun], Tip, Warnung [noun]

گویش مازندرانی

اشاره په

فهم مطلبی از روی اشاره، امر کردن با اشاره

واژه پیشنهادی

اشاره شده

مورد اشاره ، مذکور

لغت نامه دهخدا

اشاره ٔ قلبی

اشاره ٔ قلبی. [اِ رَ / رِ ی ِ ق َ] (ترکیب وصفی، اِ مرکب) کنایه از الهام است. || کنایه از اشاره ٔ غیبی. (انجمن آرای ناصری).

معادل ابجد

اشاره تاکیدی

952

عبارت های مشابه

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری